جهان شبیه کتاب است، اگر سفر نکنی، هرگز یک صفحه از آن را نخوانده‌ای.

مقدمه‌ای کوتاه

میلیون‌ها سال فرسایش سنگ‌ها، مرجان‌ها و کوه‌ها عوارضی طبیعی به وجود آورده است که در محل تلاقی دریا و کوهستان آدمی را مبهوت دوران سرگذشت زمین می‌کند. آب شور دریای استان هرمزگان در ساحل مکسر و در تلاقی کوه‌ها و صخره‌ها، اشکالی بسیار متفاوت و البته نامتعارف به روی آن‌ها ایجاد کرده که با شیارهای پیچ در پیچ خود همانند یک قاب نقاشی است که در بستر شنی، سنگی و رنگارنگ منطقه جلوه‌نمائی می‌کند. ساحل مکسر به معنای ساحلی مملو از خرده سنگ‌ها و رسوبات شکسته شکسته است که اندکی جلوتر از آن ساحل بندر مُقام پهلو گرفته که از طریق آن می‌توان به جزیره مارو (شیدور) هم دسترسی پیدا کرد. این جزیره مرجانی کوچک در دل خلیج فیروزه‌ای همیشه فارس و در کنار جزیره لاوان قرار گرفته و جنس آن از مرجان است که البته تماشای آب شفاف سبزرنگ کنار آن وصف‌ناپذیر است.

گزارش روز اول

روز پنج‌شنبه مورخ شانزدهم دی ماه سال ۱۴۰۰ خورشیدی برنامه‌ای دو روزه برای سفر به ساحل بندر مکسر و جزیره مارو توسط باشگاه کوهنوردی ردپا در شیراز آغاز شد. بنابر برنامه‌ریزی صورت گرفته تمام همسفران ساعت ۶:۳۰ در میدان معلم حضور یافته و پس از کنترل و پایش‌های اولیه این برنامه شروع شد. برای دسترسی به ساحل مکسر می‌توان از شهرستان‌های کوار و فیروزآبادِ استان فارس عبور نموده و پس از گذر از شهرهای جم، عسلویه و پارسیان واقع در استان هرمزگان به این ساحل زیبا رسید. گروه رأس ساعت ۸:۳۰ دقیقه در میدان معلم شهرستان کوار برای صرف صبحانه توقف کوتاهی داشت و پس از آن در ساعت ۱۰:۵۴ در مجتمع کیلاق استراحت دیگری نمود. ساعت ۱۳:۳۰ بود که وارد بندر سیراف (بندر طاهری) شده و در رستوران نجم مشغول صرف ناهار شدیم. از غذاهای دریائی ویژه این منطقه می‌توان به چلوماهی هشو، قلیه ماهی، ماهی دختر ناخدا، مجبوس و جش (گیش) اشاره کرد. این بندر که زمانی یکی از پر رونق‌ترین بنادر خاورمیانه محسوب می‌شده است خود مکانی بسیار زیبا برای گردشگری است، هر چند دیگر تجارت در آن همانند روزگاران پیشین نیست. با عبور از شهرستان پارسیان (گاوبندی)، بندر شیرینو و در ساعت ۱۶:۳۰ در جوار مسجد سبحان واقع در بستانو توقفی نمودیم. در کنار مسجد گیاهان استبرق و سنا (Senna) رویش یافته‌ای دیده می‌شد که البته در تمام طول مسیر تا بندر مقام نیز رؤیت می‌شدند. پس از آن از روستای تاریخی مُغدان و برکه‌های تاریخی آن به چشم می‌خوردند که البته در میان این شهر کوچک چند مغازه تجاری بزرگ هم مشغول فروش اجناس خود به مشتریان بودند. از این مسیر تا بندر مکسر، جاده زیبائی قرار دارد که از یک طرف آب نیلگون و براق خلیج فارس جلوه‌نمائی کرده و از سمت دیگر جاده، صخره‌هائی دیده می‌شوند که مادر طبیعت همانند یک پیکرتراش با ذوق، تندیس‌هائی زیبا در آن پدید آورده که به تعبیر یکی از همسفران شبیه پنیرهای خالخالی می‌نماید. در هر صورت، ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه بود که به ساحل بندر مکسر رسیدیم و مشغول برپائی چادرها شدیم تا شب را در کنار خلیج همیشگی فارس سپری کنیم. دیگر از روشنائی نیم‌روز خبری نبود و در افق نگاهمان دست سیاه شب، در پشت دریای هرمزگان، نقاب بر چهره‌ی مسی خورشید می‌کشید. پرتوهای نارنجی و سرخ رنگ آفتاب غروب، دریا را هم در بر گرفته بود و امواج بلند اقیانوس در تیره و روشن غروب، کشتی سرگردان دلِ گمشده‌مان را به هر سوئی می‌کشاند. نیمه‌های شب کشندهای جزر و مدی دریا عظمت خود را تداعی می‌کرد و بادهای سرگردانِ میان دریا و صخره تمایل داشت تا چادرهایمان را جابجا کند و خاطراتی که هیچگاه از ذهن همسفران پاک نخواهد شد.

گزارش روز دوم

ساعت ۶:۳۰ روز هفدهم دی ماه گروه چادرهای خود را جمع کرده و مشغول عکاسی به روی سنگ‌های الوان بندر مکسر شدند. تندیس‌هائی که به راستی نگرش عمیقی نیاز دارند و شاید مجال بررسی آن‌ها برای چند ساعت نباشد، ولی ذهن انسان را به تکاپو وا می‌دارد تا دگرباره برای تماشای آن‌ها رهسپار این مسیر شود. ساعت ۸ صبح وارد اقامت‌گاه بوم‌گردی دریا کنار شده و مشغول صرف صبحانه دلپذیر آنجا در کنار ساحل بندر مُقام (Mogham) شدیم. مقام در لغت به معنای محل اقامت است که صد البته مکان مناسبی برای لنگراندازی کشتی‌ها و قایق‌هاست. از درختان زیبائی که در این بندر به چشم می‌خوردند می‌توان به گاروم زنگی (درخت هفت رنگ جنوب) و کنار (البته پیوندی) اشاره کرد. کمی جلوتر با قایق‌هائی که قبلاً سرپرست برنامه آن‌ها را تدارک دیده بود و در ساعت ۹:۳۰ به سوی جزایر لاوان و مارو (شیدور) حرکت کردیم. ابتدا توقفی در جزیره لاوان (مروارید پنهان خلیج فارس) داشتیم و چند عکس یادگاری گرفتیم و سپس به سوی جزیره مارو حرکت کردیم.

خاک این جزیره عاری از سکونت را مرجان‌های فرسایش یافته تشکیل می‌دهند که خزه‌های مجاور آن، رنگ آب را سبز کرده و بستر سفید ساحل هر بیننده‌ای را مبهوت ترکیب رنگ‌بندی خویش می‌سازد. در میان جزیره تنها یک فانوس دریائی دیده می‌شد و درختی به روی آن وجود نداشت. در هر صورت، با این همه شگفتی و اسرار طبیعت و تحولات روزگار، مسیر برگشت را پیش رو قرار داده و ساعت ۱۳ به سوی شهرستان پارسیان راه افتادیم. ساعت ۱۵:۳۰ در رستوران تک خوان پارسیان برای صرف ناهار توقف کردیم، ساعت ۱۷ بار دیگر از بندر سیراف عبور کردیم و در نهایت ساعت ۲۴ به میدان معلم شیراز برگشتیم. ما آموختیم که در هر سفر تجارب زیادی نهفته است که باید آن‌ها را به اشتراک گذاشت تا شاهد گردشگری پایدار، کیفیت بیشتر و انتقال دانش خود باشیم.

گزارش از: افشین امامی خواه


اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   | 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.