خیلی ها ازم می پرسن که چرا به کوهنوردی علاقه دارم و چرا میرم کوه؟! آیا به خاطر خوشی هاشه (که البته اینم یه قسمت از جوابه) یا اینکه علت دیگه ای داره و چرا وقتی آدما میرن کوه کمتر حرف میزنن و بیشتر در طبیعت غرق میشن؟!
خدا همیشه به پیامبرانش فرمان میداد تا بالای کوه برن و با معبودشون گفتگو کنن. از زمان اولین پیامبر تا آخرینشون همین سنت رعایت شده و هر پیامبری، کوه مخصوص به خودش رو داشته. شاید که پیامبرا در تنهایی کوه و در آرامش اون، ذهنشونو آروم می کردن و به قول خودمون: یه نوع مدیتیشن انجام میدادن برا زدودن ذهن از هر آنچه متعلق به اون نبود.

هر چی که بود خدا همیشه به پیامبرانش فرمان میداد که بِرَن بالای کوه و با خودشون خلوت کنن. در طبیعت دقیق بشن. با استواری کوه، یکی بشن. عظمت کوه رو یادآور ذره ای از عظمت بی انتهای خودشون بدونن. اما باز برام جای تعجب بود که چرا خدا باید یه همچو چیزی رو از پیامبرانش درخواست میکرد؟! چه نیروی نهفته ای در کوه وجود داره که روی زمین نمیشه پیداش کرد؟!
همیشه می خواستم بدونم چرا آدمها بالای کوه آروم میشن؟!. چرا با وجود خستگی یک هفته کار، باز دوست دارن آخر هفته ای برن کوه؟! شاید به خاطر این که سکوت کوه در هیچ جای دیگه ای وجود نداره. سکوتی که آدمو نمی ترسونه و آزار نمیده. سکوتی که لذت گنگی رو زیر پوست رها میکنه. منافذ ارتباطی انسان با دنیا رو که به دلیل مشغولیتهای روزانه، بسته میشن، باز میکنه و فرد رو به فهمیدن زبان طبیعت و شاید زبان دلش نزدیکتر میکنه.
اما حالا که با کوه مانوستر شدم چرایی ماجرا رو بهتر می فهمم. واقعیت اینه که وقتی اون بالایی، و به پایین نگاه میکنی همه چیزو خیلی کوچیک می بینی. خیلی چیزا رو هم اصلا نمی بینی. تمام غصه ها، خودخواهی ها، حسادتها حتی خوشیها، عشقها و دوست داشتنها همون پایین می مونن. دیگه اون بالا هیچ کدومشون نیستن تا مجبور باشی خواسته یا ناخواسته با خودت همه جا حملشون بکنی. دیگه آزادِ آزادی. اون بالا فقط خودت هستی و ذهنی که داره میره به پیروی از کوه و طبیعت، آروم بگیره. اون بالا فقط خودت هستی و دنیایی که عظمتشو همه جا گسترده کرده و تا بی نهایت ادامه یافته.
اون بالا همه ساده و صادقن، حتی آدما نقابهاشونو از چهره برمیدارن. اون بالا همه چیز دست نخورده است، درست همون طوری که از ابتدای آفرینش بوده. اون بالا درست مثل اینه که وصل میشی به ابتدای دنیا، به لحظه آفرینش، به زمانی که روحت جزیی از خدا بود و این طوری یادت میآد عظمتی رو که در وجودت نهفته شده و همواره تواناییهاتو تغذیه میکنه! و اینگونه آماده میشی بری پایین و زندگی رو با انرژیِ بیشتر ادامه بِدی


اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   | 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.