بیاور مىکه گاه کامرانىست ز مىما را هواى سرگرانىست
وا سر ده به آهنگ همایون که گویى در سرم شور جوانىست
برافروز آتشى در سینه از عشق که لطفش به ز آب زندگانىست
بیاور مىکه گاه کامرانىست ز مىما را هواى سرگرانىست
وا سر ده به آهنگ همایون که گویى در سرم شور جوانىست
برافروز آتشى در سینه از عشق که لطفش به ز آب زندگانىست