به نام خالق کوه ها ساعت ۵ صبح روز جمعه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ در میدان معلم شیراز جمع شدیم برای صعود به قله”سرک”روستای سمغان در شهرستان کوه چنار، پس از تب سنجی و تست اکسیژن با رعایت پروتکل های بهداشتی سوار مینی بوس شده و در ساعت ۵و۵ دقیقه به سمت جاده بوشهرحرکت کردیم،ساعت ۶به پلیس راه رسیدیم ودر ساعت ۶و۴۹ دقیقه وارد جاده ورودی روستای سمغان شدیم و پس از ۱۰ دقیقه داخل روستا از مینی بوس پیاده شدیم. این روستا به‌دلیل کوهستانی بودن و موقعیت سوق الجیشی در زمان‌های قدیم از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. بنا بر سخن مؤلف تاریخ نادری این روستا در زمان نادرشاه افشار و در یکی از لشکرکشی‌های وی به مناطق جنوبی ایران به آتش کشیده شد.دلیل این امر عدم اطاعت طایفه سمغانی از شاه افشار شمرده شده‌است. بنابر اظهارات تاریخ نادری طایفه سمغانی به سرکردگی شیخ محمد شفیع سمغانی در مقابل نادر مقاومت زیادی از خود نشان دادند ولی در نهایت به دلیل توپ جنگی نادر این روستای دوازه هزارنفری به آتش کشیده شد. بیشتر ساکنان این روستا پس از این واقعه تلخ به شهرهایی چون کازرون، سپیدان (اردکان)، بیضا، خرامه و مزری در برازجان نقل مکان کردند. اسم روستای سمغان در واقع «سه مغان» بوده و این بدین معنی است که در زمان‌های باستان و در دوره ساسانیان سه مغ زرتشتی در این روستا زندگی می‌کرده‌اند (مغ‌ها بزرگترین روحانیان زرتشتی در زمان ساسانیان بوده‌اند که موبد موبدان نیز نامیده می‌شده‌اند) و اسم سمغان از آن جا گرفته شده‌است.
شغل اکثر مردم روستا باغدار ی است و درختان بیشتر باغها انجیر بوده و اندکی نیز دارای انگور ، انار ، بادام ، گردو و … می باشند.مردم بخشی از فصل تابستان و مقداری از فصل پائیز را جهت جمع آوری محصولات  باغ خود به کوهستانهای  بالای روستا کوچ کرده و امرار معاش خانواده های خود را از این طریق تأمین می نمایند.بعضی از مردم  عشایر هستند که ییلاق و قشلاق می کنند و در فصول سرد به اطراف کوه های سمغان و در فصول گرم به کوهستان هایی که به سَرکَل سمغان معروف است کوچ می نمایند البته امروزه تعداد عشایرها نسبت به قبل خیلی کمتر شده است.حدود ۲۰ دقیقه در روستا بودیم تا وانت برسد و در این مدت به گرم کردن پرداختیم  .سرانجام راننده وانت آقای احمد پور قیومی و راهنما ،آقای حسین امیدوار در ساعت ۷و۲۰ دقیقه رسیدند، سوار وانت شدیم و از داخل روستا به سمت ارتفاعات حرکت کردیم.منظره بسیار زیبایی در اطراف دیده می شد و مسیر پستی و بلندی های زیادی داشت و همین مساله باعث تکان های شدید می شد ،چند باری هم وانت خاموش شد.سرانجام پس از عبور از باغهای انجیر و گردو و بادام و طی کردن حدود۱۵ کیلومتر در ساعت ۸و۵۵ دقیقه به ابتدای مسیر پیمایش که در کنار باغ و خانه راننده وانت، احمد آقا بودرسیدیم .جی پی اس ارتفاع این نقطه را ۲۲۳۳ نشان می داد. پس از صرف صبحانه و کم کردن بار کوله ها و قرار دادن ناهار و وسایل اضافه در منزل احمد آقا  در ساعت ۹و۳۰ دقیقه به همراه آقای امیدوار به سمت قله حرکت کردیم.مسیر برای بار اول پیمایش می شد و سرپرست برنامه و راهنما به دنبال یافتن مسیر مناسبی بودند که کوتاهتر و راحت تر باشد و بنابراین یکی دو بار مسیر را عوض کردیم .منطقه بسیار بکر و زیبا و سرسبز بود و درختان بنه و بادام کوهی و بوته های جاشیر و گل های قاصدک و لاله واژگون (که متاسفانه خشک شده بودند) در اطراف خودنمایی می کرد. چند جایی از مسیر رفت صخره های بزرگی داشت که دست به سنگ شدیم و به خوبی عبور کردیم.سرانجام در ساعت ۱۳و ۱۰ دقیقه با خواندن سرود ای ایران به قله سرک با ارتفاع ۲۷۹۳ متر رسیدیم.حدود ۶ کیلومتر پیمایش ما در مسیر رفت بود. تا ساعت ۲ روی قله بودیم و سرپرست برنامه مسیر جدیدی برای بازگشت انتخاب کرد که کوتاهتر بود وچالش کمتری داشت.در طول مسیر برگشت آثاری از وجود گراز در منطقه دیدیم و درزیر بریدگی قسمتی از کوه چاله های آبی بود که محل آب خوردن حیوانات منطقه بود.حیواناتی چون خرس،گراز،جوجه تیغی و….ساعت ۱۶ و پس از ۴ کیلومتر به منزل احمد آقا رسیدیم.ابتدا نرمش های سرد کردن را انجام دادیم و پس از صرف ناهار کمی استراحت کردیم.در ساعت ۵ و ۲۵ دقیقه سوار وانت شدیم .و به سمت روستا حرکت کردیم.ساعت ۶ و ۵ دقیقه توقف کوتاهی در چشمه مالچه که در مسیر بود داشتیم و سرانجام در ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه به روستای سمغان رسیدیم.پس از خداحافظی با احمد آقا و آقای امیدوار سوار مینی بوس شده و راهی شیراز شدیم.ساعت ۲۱ به میدان معلم رسیدیم و برنامه ای دیگر با همنوردان خوب باشگاه ردپا پایان یافت.
✍ گزارش : مینا شعبانی


اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   | 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.