تا گذشته ای نه چندان دورشاید تا صد سال پیش برای ادامه حیات راهی به جز دست و پنجه نرم کردن با طبیعت نداشتیم و بنابراین نیاز به بودن در طبیعت یک غریزه است.

فعالیت هایی مانند کوهنوردی به ما فرصت برطرف کردن این نیاز را میدهند و باید بگوییم :

ترس از یک سو و هیجان خواهی از سوی دیگر هر دو به حفظ حیات کمک میکنند.

شکی نیست که در جریان زندگی و با افزایش شناخت و مهارت های ما ، ترس کمی عقب می نشیند ، مثلا هنگامی که ابزار جهت یابی مثل نقشه و قطب نما و یا جی پی اس در دست داریم ترس از گم شدن در جنگل به مراتب کمتر از زمانی است که دست خالی به طبیعت می رویم ، یا زمانی که لباس خوب و مناسبی بر تن داریم ترس از سرما زدگی در زمستان ، کمتر از زمانی است که با لباس شهری به کوه رفته ایم و یا آشنایی به فنون کوهنوردی و سنگ نوردی اعتماد به نفس بیشتری برای صعود های دشوار تر در ما ایجاد می کند ، اما این مرز تا کجاست ؟

تا کجا می توان نترسید ؟ و یا این طور بپرسیم : کجا باید ترسید ؟

درست است ، جواب من و تو بر اساس دانش ما و آموخته ها و مهارت های مان و همچنین عامل ترس درونی مان با هم فرق می کند .

فرق نترسیدن و شجاعت چیست ؟

در روزهای بحرانی مانند روزهای جنگ و  یا هر مبارزه دیگری و یا زمانی که برای نجات همنورد خود اقدام  می کنید ممکن است دست به کاری بزنید که در شرایط عادی با منطق شما سازگاری ندارد اما برای آرمانی والا از جان خود هم می گذرید ، آرمانی بزرگ مثل نجات جان یک انسان ، یک همنورد که به یاری تو زنده می ماند ولی نترسیدن اگر حد و مرزی نشناسد ، دیگر یک بیماری است . اگر چشم خود را ببندید و از عرض بزرگراه همت عبور کنید هیجان زیادی را تجربه خواهید کرد ولی به احتمال بسیار بالایی کشته می شوید . این نه یک کار شجاعانه ، بلکه یک کار هیجان خواهانه افراطی است .

افرادی که دست به کارهای خطرناک می زنند از ترشح آدرنالین در خون خود احساس رضایت می کنند .

شاید سفر به ناشناخته ها، کوهنوردی و سنگ نوردی در مسیر های خطرناک و بدون حمایت و پشتیبانی فنی و اجرایی مناسب را هم بتوان به لیست کار های هیجانی اضافه کرد

فعالیت های هیجان خواهانه به چهار دسته تقسیم میشوند:

1 – هیجان خواهی از راه انجام کارهای خطرناک و ماجراجویانه که عده ای کوهنوردی و سنگ نوردی را در این گروه قرار میدهند.

2 – هیجان خواهی از راه تجربه های جدید مثل سفر و یا موسیقی .

3 – هیجان خواهی از راه اجازه دادن به بروز آزادانه احساسات.

4 – فرار از روزمرگی و ناآرامی بویژه در شرایط زندگی کسالت آو.ر

چه زمانی و چرا ممکن است کارهای هیجان خواهانه به آسیب دیدگی و یا مرگ فرد و یا دیگران بینجامد؟

یکی از دلایل این امر اختلال در قدرت تصمیم گیری و یا بررسی درست جوانب و عواقب آن تصمیم است مثل بیماران با افسردگی دو قطبی.

جالب است بدانیم که بخش قابل توجهی از هیجان خواهان افراطی دچارافسردگی شدید هستند ،

دلیل مهمتر شاید مکانیزم درونی بدن انسان است که به او احساس امنیت میدهد مثل اینکه انسان ها احتمال مرگ و یا آسیب خود را همیشه کم و یا منتفی میدانند و این احتمال را بیشتر برای دیگران میدانند ، این احساس در زندگی عادی به ما کمک میکند تا با آرامش خاطر و با کمترین استرس و فشار روانی زندگی کنیم ولی در کوهنوردی میتواند مرگ بار باشد .

جالب اینجاست که هر چه تجربه و مهارت های انسان بیشترمی شود امکان انجام کارهای پرخطر او هم بیشتر می شود و در این حال ، سرپرست یک برنامه کوهنوردی باید از این عامل خطرساز آگاه باشد تا بتواند در هنگام یک تصمیم گیری خطرناک از خود بپرسد که آیا همه اعضای گروه تحت سرپرستی او قادر به انجام آن کار هستند و توانمندیهای خود را برای دیگران تعمیم ندهد.

این پدیده را خوش بینی غیر واقع بینانه مینامند که می تواند در ورزشی مثل کوهنوردی مرگ بار باشد.

برچسب‌ها:
  • مدیر سایت
  • ۱ اسفند ۱۳۹۰
  • 458 بازدید

اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   |