اصول گام برداری
هنگام کوهنوردی باید انرژی خود را به گونه ای تقسیم نماییم تا کمتر خسته شویم. تند راه رفتن در سربالایی ها به ویژه در کسانی که فاقد آمادگی جسمانی لازم اند یا این که کوله پشتی سنگینی با خود به همراه دارند، نه تنها باعث تنگی نفس خواهد شد بلکه مصرف انرژی بیشتری را می طلبد اگر این عمل ادامه یابد، شخص کوهنورد به اصطلاح «خواهد برید» بیشتر کسانی که در کوه می بُرند آن هایی هستند که انرژی خود را به خوبی تقسیم ننموده اند.

طول قدم یک کوهنوردی باید با در نظرگرفتن قد و عوامل دیگری همچون شیب مسیر تنظیم شود. در مکان های تقریباً تخت که شیب اندکی دارد، می توان قدم های بلندتری برداشت. ولی در سربالایی و مکان های پرشیب باید فاصله قدم ها را کوتاه تر گرفت تا خستگی به کمترین میزان خود رسد.
هنگام راهپیمایی باید تمام سطح پا را روی زمین گذاشت. اما در بعضی از سربالایی ها می توان فقط از قسمت جلویی پا نیز استفاده کرد. یکی از نکات بسیار مهم در کوهپیمایی، تنفس صحیح هنگام صعود و فرود است. زیرا که با تنفس صحیح، اکسیژن کافی به بدن خواهد رسید. به خصوص که در ارتفاعات به دلیل کم شدن میزان تراکم اکسیژن هوا، بدن نیاز به صرف انرژی بیشتری برای کسب اکسیژن مورد نیاز خود دارد هنگام دم می توان هم از بینی و هم از دهان استفاده نمود( با نسبت حدوداً 70 به 30 درصد) استفاده صرف از بینی با توجه به تمام مزایای آن، به دلیل حجم هوای ورودی کمتر گاهی اوقات امکان پذیر نیست. هنگام بازدم باید هوای درون ریه ها را محکم از دهان خارج کرد تا بتوان از حجم هوای مرده داخل ریه ها تا حد امکان کاست و هوای پراکسیژن را جایگزین آن نمود.
تعداد دفعات دم و بازدم، به عواملی چون ارتفاع، آمادگی جسمانی، شیب مسیر، طول قدم ها، حجم ریوی، میزان گازهای آلاینده موجود در هوا، دمای هوا، میزان تعریق و تعرق، میزان رطوبت هوا و در نهایت نحوه قرارگیری سر و گردن بستگی دارد.
معمولاً نمی توان مدت زمان طی یک مسیر معین را با دقت کامل تعیین کرد. اما روش هایی وجود دارد که می توان با استفاده از آن ها این زمان را با دقت قابل قبولی به دست آورد. یکی از روش ها به قائده نای اسمیت معروف است. با استفاده از این قانون و داشتن نقشه های بزرگ مقیاس ( مقیاس 5000/1 یا بزرگتر) می توانیم قبل از انجام یک برنامه تقریب خوبی برای زمان انجام آن برنامه به دست آوریم. باید عادت نماییم تا بعد از حدود 2 ساعت کوهپیمایی مداوم حدود 10 تا 15 دقیقه استراحت کنیم تا بدن مان بتواند خود را برای فعالیت بعدی آماده کند.
در موقع عبور از سطوح شیب دار باید عمود بر سطح حرکت نماییم. در این حالت باید پاها را نیز عمود برسطح افق قرار داد.
در شیب ها می توان از باتوم راهپیمایی نیز استفاده نمود. تا حد امکان از صعود در شیب های پر ای شیب های پر از سنگریزه و شن اجتناب نمایید چرا که با صرف انرژی زیاد مسافت کمی را خواهید پیمود. در این جور مکان ها باید جایی را انتخاب کرد تا شخص به عقب لیز نخورد. هنگام پائین آمدن از این نوع سطوح باید اول پاشنه پا را روی زمین گذاشت.
هنگام پایین آمدن از شیب های تند بهتر است فاصله قدم ها را کوتاه نماییم. رعایت فاصله مناسب با نفر جلویی نیز از واجبات است. به طوری که اگر نفر جلویی ناگهان ایستاد تعادل نفر قبلی به هم نخورد و احتمالاً به نفر جلو برخورد نکند. از سویی اگر تعادل نفر عقب به هم خورد. نفر جلویی فرصت کافی برای عکس العمل داشته باشد. باید به خاطر بسپاریم که هنگام پایین آمدن متناسب با میزان شیب مسیر زانوها را خم و بالاتنه را نیز به شرط آن که مرکز ثقل بدن هنوز داخل سطح اتکای بدن سمت جلو متمایل کنیم.
شیب های بیش از 20 درجه را چه هنگام صعود و چه هنگام فرود حتماً به صورت مارپیچ (زیگزاگ) طی نمایید، زیرا در این صورت فشار وارد بر بدن بسیار کمتر می شود. به یاد داشته باشید، که هر چه شیب تندتر می شود، زاویه بین دو خط زیگزاگ کمتر و طول مسیر زیگزاگ با توجه به پهنای منطقه مانور بلندتر می شود.
هنگام بالا رفتن از شیب ها بهتر است که از پاکوب ها برای طی مسیر استفاده شود و حتی المقدور از مسیرهای نامشخص پرهیز گردد. مسیرهایی با شیب کم را می توان به طور مستقیم بالا رفت. این مسیرها اکثراً مسیرهایی هستند که از گذشته دور اهالی کوهپایه نشین آن منطقه ، در شرایط هوایی مناسب، به دلایل متفاوت در آن تردد می کردند که اکنون مورد توجه کوهنوردان قرار گرفته است. این گونه مسیرها غالباً در کنار رودها یا کمربر کوه ها قرار دارد.
به روش که در حال بالارفتن از شیبی باشیم باید پای باردار همیشه به صورت مستقیم قرار بگیرد. این عمل باعث می شود تا فشار وزن بدن از روی ماهیچه های پا خارج شده و به استخوان و تاندون ها منتقل شود. در غیر این صورت ماهیچه های پا باید دائماً وزن بدن را تحمل کنند که این امر سبب خستگی زودرس خواهد شد.

  چند اصطلاح پایه

  کوه
Mountain
زمینی که نسبت به پیرامون خود به طور مشخصی برجسته تر بوده و دارای دامنه های شیب داری باشد . ارتفاع دقیقی برای آن تعریف نشده است ولی معمولاً زمین هایی که حدود 600 متر از اطراف خود بلندتر باشند را کوه می نامند کوه ها به سه شکل به وجود می آیند.
• بر اثر چین خوردگی سطح زمین
• بر اثر فرسایش
• بر اثر فعالیت های آتشفشانی
 

  گرده
Arete – Flank
یال هایی که شیب آن ها زیاد بوده و بیشتراز مناطق سنگی و صخره ای تشکیل شده باشد، گرده نامیده می شود. 

  صخره
Rock
سنگ های یک پارچه و بزرگ را که بتوان حداکثر با یک طول طناب صعود نمود صخره می گویند. 

  دیواره
wall
دیواره یا پرتگاه به مناطقی گفته می شود که دارای سنگ های یک پارچه با شیب زیاد بوده و برای صعود به آن به بیش از یک طول طناب نیاز باشد. 

  قله
summit,peak,top
بلندترین نقطه هر کوه را قله می نامند. ممکن است در بالای برخی از کوه ها دو یا چند قله هم ارتفاع وجود داشته باشد کوه هایی که در رأس آن دو یا چند قله ی نا هم ارتفاع وجود دارد. قله ی بلندتر را قله ی اصلی و قله های کوتاه تر را قله (های ) فرعی می نامند. 

  تپه
Hill
به ارتفاعات کمتر از600 متر نسبت به زمین های مجاور تپه گفته می شود. 

  یال
Ridge
محل برخورد دو دامنه شیب دار را در بالاترین نقطه ی تماس یال می نامند. 

  خط الرأس
Divide
به خط اصلی و بلندترین یال بین دو قله که محل تقسیم آب باران باشد، خط الرأس گفته می شود. واژه ی فارسی معادل آن آب پخشان است.
خط الرأس اصلی محل تقسیم دو حوزه ی آب ریز جداگانه است . درحالی که خط الرأس فرعی با این که محل تقسیم آب است،‌اما آب های سرازیر شده از هر دو قسمت آن به یک حوضه آب ریز ریخته می شوند. 

  دره
valley
محل برخورد دو دامنه شیب دار در پایین ترین نقطه تماس را دره می نامند. دره معمولاً محل عبور رودخانه های دائمی یا فصلی است. 

  خط القعر
ژرف ترین نقاط بستر یک رودخانه یا دره را خط القعر می نامند. 

  گردنه
pass
پایین ترین نقطه تماس بین خط الرأس های دو کوه را گردنه می نامند د ردو طرف معمولاً دو دره از طرفین کوه سرازیر می شوند،‌در نتیجه گردنه شکلی شبیه به زین اسب دارد. 

  طناب کوهنوردی
انوع طناب
طناب یکی از مهمترین وسایل کوهنوردی است و در واقع محافظت از جان سنگنوردان را برعهده دارد. طناب ها باید مورد تأیید اتحادیه جهانی انجمن های کوهنوردی قرار گیرند.
در سنگنوردی طناب های با قطرهای مختلف کاربرد خاص و متفاوتی دارد. طناب ها از نظر نوع ساخت به دو دسته قابل کشش و غیر قابل کشش تقسیم می شوند. تمام طناب هایی که با آن ها عمل صعود از سنگ را انجام می دهیم باید از نوع قابل کشش باشد. 

  ساختمان طناب
طناب ها از 2 بخش تشکیل شده اند
• هسته
• روکش یا غلاف
هسته : بخش اصلی طناب است و به دلیل ساختار خود مسؤول ویژگی کشش پذیری طناب است. به طور مثال در یک طناب 11 میلی متری، هسته از حدود 55000 نخ باریک و بلند از جنس پرلون تشکیل شده است. این 55000 نخ در دسته های جداگانه در کنار هم قرار گرفته و هسته را تشکیل داده اند. با یک محاسبه معلوم می شود که در یک طناب 11 م م با طول 50 متر ، 2750 کیلومتر نخ باریک به کار رفته است.
روکش یا غلاف : به دور هسته بافته شده و آن را خراش و دیگر عوامل خارجی محفوظ نگاه می دارد. این غلاف محافظ از جنس پلی آمید ساخته شده است. روکش یک طناب از حدود 3000 نخ باریک تشکیل شده است. چنانچه روکش طناب آسیب ببیند هسته که به رنگ سفید است آشکار شده و این امر هشدار واضحی است برای تعویض طناب. 

 


اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   |