قله آن بالاست .آن بالا سرزمین صداقت وپاکیها است. بر فراز قله که میرسی دشت ها و کوهستان های بسیار زیر نظر توست. قله های بسیار میبینی؛ رسیدن به آن بالا پرزحمت است؛ پیچ و خم ها و فراز و نشیب ها دارد. مبارزه ای خستگی ناپذیر با ضعف ها و کاستی ها میطلبد. اراده ی قوی و همت بلند می خواهد؛ در اوج خستگی و ناتوانی جسمی احساس خشنودی قلبی، توانایی،اعتماد به نفس، ایمان ،خود باوری و … می کنی. لذتش مادی نیست. در آنجا هیچ کس نیست جز یگانه بی همتا ؛ تماشاچی نداری؛ شاید فرشتگان برایت کف میزنند. هر چه راه صعب العبورتر و قله بالاتر، لذتش بیشتر و ماندگارتر…

اطلاعات برنامه:
ارتفاع قله از سطح دریا: ۴۱۵۰ متر.

موقعیت جغرافیایی: استان لرستان, شهرستان ازنا, روستای بیدستانه, رشته کوه اشترانکوه, زاگرس مرکزی.

ارتفاع شروع پیمایش: ۱۸۹۰ متر.

مسافت کل رفت و برگشت: ۲۳ کیلومتر

محل شروع پیمایش: روستای بیدستانه.

مسیرهای نرمال صعود: دو مسیر از روستای بیدستانه ، یک مسیر از روستای طیان

سطح برنامه: سنگین.

مدت برنامه: ۳ روزه.

دسترسی به آب: چشمه گل گل ، چشمه مراد در دره بیدستانه

وضعیت آنتن‌دهی موبایل: در پناهگاه گل گل و جانپناه چال کبود و در بیشتر مسیر صعود آنتن دهی موبایل وجود دارد.

پوشش گیاهی:
پسته ی کوهی، ریواس و گون.

گونه های جانوری:
خرس قهوه ای ، روباه ، کفتار ، گراز ، بز کوهی ، قوچ ، کبک ، عقاب ، جغد و شاهین.
توضیحات:
قله ی سنبران به ارتفاع 4150 متر مرتفع ترین قله ی رشته کوه اشترانکوه است و بعد از دنا و زردکوه سومین رشته کوه مرتفع زاگرس محسوب می شود. درباره ی وجه تسمیه سنبران باید گفت مردم بومی این منطقه اعتقاد دارند که سنبران در زبان محلی شان، سنگ سفت و سخت و بُران معنی می شود و به همین دلیل هم نام محلی را روی این قله گذاشته اند. این قله یکی از ۱۵۱۵ قله بسیار برجسته جهان به شمار میرود.
امتداد رشته کوه اشترانکوه شمال غربی- جنوب شرقی است که بر روی آن قله های چال میشان، پازن پیر، گل گل، گل گهر، سن بران، کول لایو، میرزایی، فیلاسون، لگه، کول یا کل جنو، کل سراب، همایون، سراب و شاه تخت قرار دارند.
اشترانکوه سرچشمه یکی از سرشاخه‌های اصلی رود دز به نام ماربره است که در دوره زمین شناسی کوهزایی آلپی جدید ایجاد شده است. اشتران کوه از جمله کوه‌های جوان می‌باشد که در حدود ۳۰ میلیون سال پیش ایجاد شده و گفته می‌شود نام آن به سبب وجود قله‌هایی چندگانه که همانند کاروانی از شتر به ردیف قرار گرفته به شترکوه یا اشتران کوه معروف گشته است.

شرح برنامه:
روز دوشنبه مورخ ۱۲/۶/۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۰ صبح از میدان معلم با دو وسیله نقلیه شخصی به مقصد استان لرستان حرکت نمودیم. در  اتوبان جدید شیراز اصفهان راه را پیش گرفته، در ساعت ۱۴:۳۰ جهت استراحت و صرف ناهار در مجموعه مارال ستاره ایزدخواست توقف و سپس راه را ادامه و پس از گذر از شهرهای شهرضا، اصفهان، نجف آباد، تیران، عسگران، داران، نوغان، وارد استان لرستان شهرستان های الیگودرز و سپس ازنا شدیم. وارد مسیر انحرافی روستای گردشگری دربند و پس از گذر از مسیرهای پر پیچ و خم میان باغات و مزارع و راهبند تقاطع جاده با ریل قطار خرم آباد- اهواز واقع در روستای تیان در ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه شب و طی مسیر ۷۰۰ کیلومتر به روستای بیدستانه رسیدیم. روستایی ۴۰ خانواری با امکانات آب، برق و گاز و آنتن دهی موبایل مناسب که البته آب در ساعاتی از شبانه روز دچار قطعی می‌شد.
شغل اکثر اهالی دامداری بود. محل اقامت منزل شخصی آقای سالاروند از اهالی روستا بود. ایشان راهنمای محلی و نیز قاطرچی بودند که مقرر شده بود کوله‌های سنگین را تا پناهگاه چال کبود حمل نمایند. ایشان به همراه خانواده گرامی با خوشرویی تمام از ما پذیرایی کرده و خوانی با مرغ محلی و دوغ لذیذ با چاشنی مهر و صفا بر همنوردان گسترانیدند. پس از صرف شام کوله‌های سبک و سنگین جهت بارگیری قاطرها تفکیک و آماده شد و همنوردان شب را استراحت نمودند. ساعت بیدار باش ۳:۳۰ صبح ۱۳/۶/۱۴۰۳، پس از صرف صبحانه و هماهنگی‌های لازم با راهنما، گروه پس از گرم کردن زودتر از راهنما راه صعود را از جنوب شرقی روستا با ارتفاع ۱۸۹۰ متر از سطح دریا در ساعت ۴:۳۰ دقیقه در هوای تاریک با هد لامپ شروع کردند.
مسیر با پاکوب عالی از میان مزارع درو شده گندم و همزمان با طلوع زیبای خورشید ادامه یافت تا به اولین استراحتگاه چشمه‌ای به نام حسنی مرده که آب بسیار کمی داشت و با لوله از بالا دست انتقال داده شده بود، رسیدیم.

پس از تراورس مسیر و عبور از میانه تنگه و صعود از آن، در ساعت ۷ صبح به پناهگاه چشمه گل گل در ارتفاع ۲۷۰۰ متر رسیدیم. در آنجا استراحت کوتاه و جرعه آبی نوشیده شد.
تنها محلی که در مسیر، آب وجود دارد همین چشمه است و آب آن قابل شرب می باشد.
چالش مهم تا پناهگاه بعدی گذر از گرده ماهی است. این گرده دارای پاکوب مناسب اما با شیب تند پذیرای ما بود. راهنمای محلی با دو نفر همراه و سه قاطر در این مسیر به سمت پناهگاه چال کبود، از ما عبور کردند. قامت سنگی ستبر معروف به سنگ مثقال در این مسیر به نور خورشید تازه برافراشته رخ نمایان کرده، سایه‌سار آن بهانه‌ای بود برای استراحت گروه. طی طریق ادامه و در دشت بالای گرده پناهگاه نارنجی رنگ چال کبود رخ نمایان کرد.
حدود ساعت ۱۱:۳۰ به پناهگاه در ارتفاع ۳۶۵۰ متری رسیدیم. پناهگاه محصور بین قلل گل گل، گل گهر و سنبران است.
بار سنگین از استران زدوده و در پناهگاه گذاشته شده بود.
دو راه برای صعود به قله وجود داشت؛ راهی کوتاه اما با شیب تند و خطر گذر از آن و راهی طولانی‌تر تا بالای خط الراس اشترانکوه و سپس فتح قله. با مشورت با گروهی تازه از صعود بازگشته و راهنمای همراهمان و چک کردن ترک مسیر توسط سرپرستان گروه، مقرر شد صعود از مسیر خط الراس و بازگشت از مسیر شیبدار باشد.
راه صعود را در ساعت ۱۲:۴۵ با کوله‌های یک روزه سبک از چال کبود آغاز نمودیم. ابتدای مسیر خوب بود تا بالای خط الراس. از آنجا بود که سن‌بران معنای تسمیه خود را به رخ کشید. سنگ‌های صخره‌ای کوچک و بزرگ و عظیم الجثه چالش آشنایی دست با آنها را پیشکش قدوم صعود کنندگان می‌کند. نفس‌های به شماره افتاده از ارتفاع و فراز و نشیب بسیار، گاهی تحمیل جمع آوری باتون‌ها و دست به سنگ شدن و دوباره گشودن آنها و گاهی استفاده از آموزه‌های دوره‌های سنگنوردی مانند استفاده از گیره‌های مختلف، جابجایی دست‌ها و پاها، استفاده از حداقل سه نقطه اتکا و …  بسیار کاربردی و لازم بود.
نهایتاً پس از حدود سه ساعت پیمایش در ساعت ۱۵:۴۵، گروه موفق به صعود به قله ۴۱۵۰ متری سنبران گردید و به یاد شیرزنان و دلیر مردان مام میهن، سرود ًای ایرانً سر دادند.
و اما تصور دیدار با دریاچه زیبای گَهَر از آن نقطه و تلاقی منظره آن با تابلوی قله وصف ناپذیر است و در کلام و قلم و لنز دوربین‌ها هرگز نگنجد. یاقوتی سبز و آبی بر انگشتر اشتران کوه؛ با شکوه و زیبا؛ عمق نگاه و دریاچه تا بی‌نهایت؛ و چه پاداشی می‌دهد سنبران به صعود کنندگان و چه درسی می‌دهد خالق به خلایق که پاداش سختی را حلاوتی است.
همنوردان خرسند از این صعود پس از گرفتن عکس‌های یادگاری جهت ثبت رد پایی از خود در آلبوم افتخارات باشگاه در ساعت ۱۶:۱۵ راه فرود در پیش گرفتند. از مسیر جدید با شیبی تند و نقاطی صعب العبور که گاهاً نیاز به راهنمایی و حمایت نفرات با تجربه‌تر می‌بود. پس از گذر از صخره‌ها و سنگ‌ها به مسیر پاکوب برگشت به پناهگاه و سپس در ساعت ۱۸ به مأوای آهنین نارنجی چال کبود رسیدیم. همزمان با برگشت ما گروهی دیگر از شهر مشهد در حال صعود به آنجا رسیدند و به دلیل ازدحام، همنوردان چادرهای خود را بیرون از سرپناه به پا کردند.
پس از صرف شامی سبک دور هم و مرور خاطرات صعود و گپ و گفتی با یکدیگر شب را با خوابی خوش به صبح رسانیده و صبحدمان مورخ ۱۴/۶/۱۴۰۳ ساعت ۶ بیدار باش و ۶:۳۰ دقیقه راه برگشت در پیش گرفتیم و بعد از فرود از گرده ماهی مسیر جدید را با کمک راهنمای محلی ادامه دادیم. راه وارد تنگه‌ای شد که پوشش گیاهی متفاوت با درختچه‌های مختلف داشت و دیگر از جان پناه چشمه گل گل عبور نمی‌کردیم.
مسیر سنگلاخ و ناهموار بود. چشمه سنگ کبود در ارتفاع ۲۷۶۰ متری، تنگه‌ای باستانی با آبشار فصلی (الان خشک) و سپس چشمه مراد یا چال غش (نوعی درخت) در ارتفاع ۲۱۰۰ متری وجود داشت، با آب قابل شرب و جریان کم.
پیمایش گروه رد پا در ساعت ۱۲:۳۰ ظهر چهارشنبه ۱۴/۶/۱۴۰۳ در روستای بیدستانه با پذیرایی گرم خانواده آقای سالاروند با چای و آب خنک و صرف ناهار جوجه کباب و برنج با روغن گوسفندی و دوغ محلی به پایان رسید.
استراحتی کوتاه انجام شد و در ساعت ۱۵ روستای بیدستانه کاسه آبی به نشانه‌ی به سلامتی و بی‌خطر بودن سفر پیش رو پشت پای رد پا ریخت و گروه را راهی نمود.

قسمت دوم: رفتینگ زاینده رود.

مقصد بعدی سفر، استان چهارمحال و بختیاری شهر سامان بود.
شهر سامان شهری توریستی در ساحل زاینده رود است که مرکز شهرستان سامان می‌باشد. جمعیت آن ۱۴۲۰۰ نفر و ارتفاع از سطح دریا حدود ۲۰۰۰ است. تولیدات آن بیشتر باغیست. مانند بادام گردو هلو آلوچه و نیز برنج کاری رواج دارد.
این شهر در ۲۲ کیلومتری شمال شرقی شهر کرد و ۸۵ کیلومتری غرب اصفهان قرار دارد.
پل زمان خان از مهم‌ترین جاذبه‌های شهر سامان است و دارای دو دهانه، ۳۰ متر طول و ۱۲ متر ارتفاع است و روی سه پایه سنگ طبیعی بنا شده و مربوط به دوره صفویان است.

آب زاینده رود پس از سرچشمه گرفتن از کوههای زاگرس مرکزی و در رأس همه منطقه کوهرنگ، به سد زاینده رود سرازیر شده، پس از عبور از دریچه‌های سد راه خود را به سمت سامان در پیش می‌گیرد و بسته به میزان باز بودن دریچه‌ها در فصول مختلف، مقدار آب رودخانه نیز تغییر می‌کند.

همسفران باشگاه ردپا پس از طی حدود ۲۶۰ کیلومتر و گذر از استان اصفهان از شهر تیران وارد جاده سامان استان چهارمحال بختیاری گردیدند و در محلی از پیش تعیین شده در روستایی به نام چم زین در نزدیکی سامان در ساعت ۸ شب سکنا گزیدند. سپس به شهر سامان جهت تهیه مایحتاج رفتیم. شامی با کباب کنجه تهیه شد و تدارکات لازم برای نهار فردا به سرآشپزی سرکار خانم فکری جهت تهیه دمپخت گوجه با گوشت دیده شد و شب را با تناول دمنوش چای کوهی و آویشن محلی به آرامی سپری کردیم.
صبح روز بعد، پس از خوردن املتی جانانه با نان بربری تازه، وسایل لازم را جهت رفتینگ جمع کرده و ساعت ۹ همگی آماده و همراه راهنمای محلی و قایق قسمتی از راه را با ماشین‌ها و بعد از آن بقیه مسیر پشت وانت حمل قایق به ساحل زاینده رود در بالای رودخانه رسیدیم. قایق به آب انداخته و همگی بعد از پوشیدن جلیقه نجات و  کلاه کاسکت و فراگیری آموزش‌های لازم توسط راهنما، وارد قایق شدیم.
در طول مسیر وظیفه پارو زدن به عهده سرنشینان است ولی هدایت اصلی با گوش دادن به دستورات راهنما انجام می‌شود. با قایق در مسیر به راه افتادیم باغات بسیار زیبا در دو طرف رودخانه چشم نواز بود.
رودخانه گاهی عمیق می‌شد و گاهی کم عمق،  سرعت آب در جاهای شدید با مسیرهای سنگی و در جاهایی آرام و به ظاهر بی‌حرکت. به هر حال پوشیدن لباس مناسب و استفاده از dry bag ضروری است.
جمعیت زیادی از مردم با قایق‌های مختلف در مسیر بودند و شور استفاده از طبیعت، مناظر جالبی را پدید آورده بود.
با هماهنگی راهنما در قسمتی از مسیر چند تن از همراهان داخل رودخانه به شنا و آب بازی پرداختند و دوباره سوار می‌شدند. در قسمت‌هایی نیز سنگ های مرتفع کنار رودخانه محل مناسبی جهت پرش و شیرجه در آب است که هیجان اینکار را دوچندان کرده بود.
نوشیدن چای گرم در آب خنک زاینده رود با البسه خیس، لذتی مضاعف را القا می‌کرد.
بعد از گذر از روستاهای چم چنگ (چم در زبان محلی به معنی پیچ و خم است و از آنجا که رودخانه در این منطقه دارای پیچ و خم بسیار است، هر پیچ به نامی نامگذاری شده)، چم خلیفه و چم عالی، تور رفتینگ ما نیز پس از ۲ ساعت و نیم به اتمام رسید. به محل پارک خودروها رسیدیم و به محل اسکان بازگشتیم.
ناهار دمپخت لذیذ صرف شد و ساعت ۱۵ راهی شیراز شدیم و بعد از عبور از جاده جدید اصفهان شیراز نهایتاً در ساعت ۱۰ شب به میدان معلم با صحت و سلامت سفر را به اتمام رساندیم.
با تشکر فراوان از سرپرستان گروه که با برنامه‌ریزی دقیق، هماهنگی‌های به موقع و صبر و متانت لذت با هم بودن را دوچندان کردند.

✍نگارنده: عبدالرضا احمدی.


اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   |