مصاحبه با سیمونه مورو قبل از آغاز اکسپدیشن زمستانی نانگا پاربات ( قسمت 2 و آخر)
نویسنده: نویسنده /مترجم : فریدون شیرمحمدلی – شنبه 24 دی1390
سیمونه مورو همراه با دنیس اوروبکو در حال تلاش برای صعود زمستانی نانگا پاربات، 8000 متری واقع در پاکستان هستند. در ادامه مصاحبه ای را که سایت PlanetMountain قبل از آغاز سفرشان با مورو انجام داده است می خوانید.سیمونه، غیر از ماکالو و گاشر بروم دو اولین صعود زمستانی شیشا پانگما را هم انجام دادید … چیزی هست که ما در مورد صعودهای زمستانی کاملا درک نکرده ایم …
به خاطر چیزی که ارزشمند است، کوه نوردی در هیمالیا در زمستان و بر روی یک 8000 متری ذائقه قوی و عمیق کوه نوردی اکتشافی، پشتیبانی و تاریخی را دارد. در می یابید که انتخاب این گزینه به معنی کنار گذاشتن تمام جنبه های ایمنی و احتمالات موفقیت است که با همان صعود در تابستان که اغلب با اکسپدیشن های همزمان و مشابه هم انجام می شود مرتبط است. به علاوه، آدم واقعا در طی تمام طول اکسپدیشن تحت آزمایش قرار می گیرد و علی الخصوص انتظار کشیدن در کمپ اصلی دشوار است. با این حرف ها، این به یک انتخاب حتی اگر چیزی مشکل خلاصه می شود، و واقعا درک می کنیم چرا افرادی که به فکر صعود به تمام 14 قله 8000 متری هستند، از این کار اجتناب می کنند. کوه نوردی زمستانی در هیمالیا به معنی سرمایه گذاری زمان های طولانی است، و موفقیت احتمالا تنها یک بار در طی کل دوران حرفه ای بدست می آید و این مطمئنا با پویایی که فرد اغلب به آن خو گرفته است جور در نمی آید.
اگر همه چیز خوب پیش برود، برنامه تان چیست؟
هم هوایی در قله 6658 متری گانالو، خوشبختانه شرایط خیلی خطرناک نخواهد بود. در صورتی که شرایط آب و هوایی و هم هوایی امکان دهد، حداقل تا ارتفاع 7000 متری صعود و پس از آن تا کمپ اصلی فرود خواهیم آمد. تلاش بعدی احتمالی، مثل چیزی که در گاشر دو انجام شد، حمله به قله خواهد بود.
مسیر کینشوفر در رخ دیامیر در زمستان: مزایا، معایب، تردیدها و مشکلات؟
مسیر کینشوفر قبل از هر چیز بدون طناب های ثابت، مسیر نیست. بر عکس، اگر کوه عاری از برف باشد مجبور خواهیم شد یخ آبی بخش اول تا نوار سنگی عمودی در ارتفاع 6000 متر را صعود کنیم. ما مطمئنا نمی توانیم و نمی خواهیم بخش اول و در طول تراورس های بالاتر را ثابت گذاری کنیم به این دلیل همیشه به صورت کرده و با آنتن آماده و روشن صعود خواهیم کرد.
متحدان و ” دشمنان” تان در این طرح کدام ها هستند ( باد، سرما، کسالت…)؟
بدترین جز باد است. اصلا نمی توان در باد شدید به قله صعود کرد، اما در سرمای بسیار شدید می تواند زنده ماند.” دشمن” دیگر احتمالا اندازه نانگا پاربات و در نتیجه زمان لازم برای صعود آن است. دو متحد داریم:” تیم و تجربه خاص – موفقیت و تلاش ها – کوه نوردی زمستانی در 8000 متری ها.
سیمونه، شکی نیست که شما کوه نوردی بزرگ هستید و همیشه مایلید افکارتان را سهیم شوید. هیچ وقت تا بحال فکر نکرده اید که ” خوب، دیگر کافیست…”؟
خوب بودن در برقراری ارتباط بیشتر به یک مصیبت تبدیل شده است تا یک حسن. از من خوش شان نمی آید چون ارتباط برقرار می کنم و چون احتمالا در انتقال پیام نسبتا خوب عمل می کنم، هر کس فکر می کند که فقط در متقاعد کردن دیگران مهارت دارم( مزخرف نیست؟) و اینکه دنیس فردی فنی و قوی است در حالیکه من مثل یک مسافر در صندلی درجه یکم راحت لم می دهم. به جای صحبت کردن در مورد مهارت های ارتباطی ام، دوست دارم مردم از دنیس می پرسیدند چطور کوه نوردی هستم و یک هفته در کنارم بودند تا برنامه تمرینی ام را و اینکه چطور اوقاتم را می گذرانند ببینند. احتمالا اگر این کار را می کردند کمی بیشتر در مورد اینکه من واقعا کی هستم می فهمیدند. تنها چند روز پیش دنیس نظرش را در مورد مهارت های کوه نوردی من به طور عمومی و خصوصی با مسنر در میان گذاشت، اما حاصل آن این می شود که سیمونه مورو ” ارتباط چی” است. اوه خوب، باید با این موضوع سر کنم. قهرمانان المپیک زیادی هستند که به خاطر توانایی های شان که ارتباطی با موفقیت های ورزشی شان ندارد چهره مردمی” شده اند. اگر مردم درک می کردند که داستان من همین گونه است خوشحال می شدم.
بله، اما چطور می توانید دائما، حتی در یک 8000 متری ، همیشه ” متصل” ( کانکت ) باشید؟
در خصوص همیشه ” متصل بودن” ( شاید بهتر باشد بگویند فعال در برقراری ارتباط) ، این کاری دشوار است، به هیچ وجه کار آسانی نیست با این حال چیزی است که تصمیم به ادامه آن گرفته ام، درست مثل مداومت مود نیاز در تمرین. اگر می خواهید همیشه در هر کجا که هستید برای برقراری ارتباط آماده باشید به شهامت و دانش فنی نیاز دارید. روشن است که این انتخابی شخصی است اما اشتباه فکر نکنید که این کار جایگزینی برای کوه نوردی واقعی است. خیلی ساده، چیز اضافی است که تمایل به حرفه ای بودن، نه صرفا طرفدار حرفه ای بودن آن را دیکته می کند. هنوز از این اوضاع خسته نشده ام اما گاهی اوقات مصاحبه های معمول توسط روزنامه نگاران غیر حرفه ای را کسل کننده می دانم. آدم مصاحبه می کند اما می فهمد که نمی توانند ملاحظه هیچ چیزی را بکنند و تنها به فکر بدست آوردن پول از نوشته های شان هستند…
مسنر، در طی کنفرانس مطبوعاتی هفته گذشته در Gazzette dello Sport کوه نوردی شما را ” کلاسیک” تعریف کرد. با توجه به اینکه این را او گفته است بدون شک تعریف و تمجید بزرگی است. در این مورد چه فکر می کنید و کوه نوردی تان را چطور تعریف می کنید؟
دقیقا همانطور که مسنر تعریف کرد. ما در حال ابداع چیز جدیدی نیستیم جز به یادآوری عناصر پایه ای که منجر به پیدایش کوه نوردی شد. وقتی در مورد اکتشاف و صعودهای تاریحی صحبت می کنم، به کوه نوردی اشاره می کنم که درست در آغاز کار انجام شد و برای چندین دهه، قبل از دوره عملکرد ها، اضافه کردن تعداد صعود ها( برای رسیدن به 14 صعود)، رکورد شکنی ادامه یافت. تعریف آن به صورت کوه نوردی کلاسیک مناسب است. این به این معنی نیست که این روش بهتر یا بدتر از انواع دیگر کوه نوردی است، فقط ” کلاسیک ” است.
آنجا بالای کوه، در جبهه عظیم دیامیر، شما دو تا تنها خواهید بود … چه احساسی دارید؟ و آیا این به شما قدرت می دهد یا شما را می ترساند؟
هم هیجان زده و در عین حال وحشت زده هستیم. اما این ذهن ما را نگران نمی کند و در حال حاضر خوب کنار می آئیم… شبیه به همان وضعیتی را خواهیم داشت که در ماکالو داشتیم…
منبع : http://www.planetmountain.com/english/News/shownews1.lasso?l=2&keyid=38953
مترجم: فریدون شیرمحمدلی