جمعه 31/02/89
طبق قرار قبلی تصمیم گرفته شدگل گشتی همراه با خانواده ها داشته باشیم .با هماهنگی انجام شده روستای کهکران به تصویب هیئت مدیره رسید .صبح روزه جمعه سوار بر اتوبوس و راهی این سفر یک روزه شدیم . ساعت 8 صبح از شیراز خارج شدیم .
این روستا در جاده شیراز – سپیدان قرار دارد. در این مسیر روستایی به نام شش پیر است که پس از گذشتن از این روستا و گردنه های آن ساعت 10:30 به روستای کهکران رسیدیم .
زمانی که به محل مورد نظر رسیدیم غافلگیر شدیم چون هر چه نگاه کردیم زیبایی بود از لابه لای درختان سبز و سر به فلک کشیده آسمان آبی خود را نمایان می کرد که با حرکت درختان اشعه های خورشید را در چشم خود حس می کردیم .روی زمین فقط سبزه بود و گل های رنگارنگ . این زیبایی با دیدن نهری که آب زلالی در آن قرار داشت چند برابر شده بود زمانی که دست یا پای خود را در آب فرو می کردیم لذت و آرامشی را حس می کردیم که قابل توصیف نیست .
چند دقیقه ای که گذشت زیبایی آنجا بیشتر شد چون هر خانواده ای جایی را برای نشستن انتخاب کرد . حال دیگر صدای صدای خنده بچه ها و پدر و مادر ها به گوش می رسید . صدای شادی جلوه های آن زیبایی را بسیار تغییر داد.
حال می توانستیم در میان آن همه شادی اعضای گروه را ببینیم که آقایان فوتبال و خانم ها را برای بازی انتخاب کردند . زمان چقدر به سرعت می گذشت .خوشحال بودیم از اینکه می دانستیم در میان ما خانواده هایمان نیز از این شادی بهره مند می شوند. وقت ناهار سفره ها رنگین بود با غذاهای مختلف . بوی غذا در فضای باغ پیچیده بود . شاید این غذاهایی بود که روزهای دیگ هم می خوردیم اما آن روز طعم و مزه و بوی آن ها فرق می کرد. حتما به خاطر طبیعت بود شاید هم به خاطر وجود فضا و گروهی گرم که دور هم جمع شده بودند . غذا واستراحت آن روز چقدر دلچسب بود . کاش می شد زمان را متوقف کرد . اما ساعت 6 عصر است و زمان برگشت .
همه به این امید برمی گشتیم که در جلسات بعدی با تعداد بیشتر خانواده ها روبرو شویم و چند برابر لذت ببریم .
هدف از این گل گشت این بود که با حضور گرم و صمیمانه خانواده ها همبستگی میان گروه بیشتر از قبل شود . امیدواریم که این همبستگی هر روز از روز قبل بیشتر شود تا پله های ترقی را با هم بالا رویم و پیشرفت کنیم .
به امید دیدار مجدد شما و خانواده یتان
کارگروه برنامه ریزی وتحقیقات
احمدی