مطابق تقویم اجرایی سفری دو روزه به سواحل خایج فارس برگزار گردید متن کامل گزارش در ادامه قابل مشاهده است.
در این سفررر دو روزه، از سواحل زیبای خلیج فارس (بندر عسلویه) بازدید شد.
متاسفانه به دلیل مواج بودن خلیج، امکان باردید از جزیره مارو میسر نگردید
متن کامل این گزارش به سزح ذیل است:
سفرنامه عسلویه
بندر عسلویه از بنادر قدیمی خلیج فارس از توابع کنگان که جزء استان بوشهرهست و در 300 کیلومتری استان بوشهر قراردارد. بندر عسلویه جزء پنج بندر مهم در زمان ساسانیان بوده که تاریخ آن به 4000 سال قبل از شروع تاریخ هجری برمیگرده.
برخی گفته اند که نام عسلویه از روستای قدیمی عسلویه گرفته شده و برخی دیگر نام آنرا عسل + او(آب) = آب عسل که احتمالا منسوب به دریای مواج است.
در قدیم بین عسلویه و دریا جنگلی بنام حرا بوده که به مرور زمان دریا عقب نشینی میکنه و جنگل خشک میشه و مردم هم کم کم به ساحل نزدیک میشن و در جای فعلی ساکن میشن .
این بندر قلعه های زیادی داشته که در جنگ قدیم توسط انگلیسی ها به توپ بسته شده و تخریب شده و کم کم این بندر تبدیل به مخروبه میشه ولی با صنعتی شدن منطقه و ایجاد فازهای پتروشیمی پارس جنوبی این شهر رو به آبادانی و رونق میره بطوریکه مردم اونجا زمینهاشونو میفروشن و به تهران و شهرهای دیگه میرن و حالا تعداد بومیها کمتر از شاغلین در عسلویه هست. جمعیت بومی عسلویه حدود 9000 نفر هست.
روز اول:
برنامه در روز پنجشنبه 23/10/95 اجرا شد و طبق قرار قبلی همه همنوردان گرامی صبح ساعت 6 میدان معلم جمع شدن که تا حرکت کردیم حدود 30/6 بود . با یک دستگاه مینی بوس از جاده پل فسا حرکت کردیم بسمت فیروزآباد.
حدود ساعت 30/8 از سد تنگاب رد شدیم و قلعه دختر و تله کابین و یک سنگ نوشته را هم از داخل همان مینی بوس مشاهده کردیم.
ساعت 45/9 جهت صرف صبحانه در جایگاهی شبیه عشایری توقف داشتیم بنام مجتمع کیلاق که در 100 کیلومتری جم بود . حدود یک ساعت جهت صبحانه و گرفتن عکس مشغول بودیم جای زیبایی بود و چادرهایی شبیه چادرهای عشایری برپا کرده بودند که زیبایی خاصی داشت . ساعت 50/10 دقیقه پلیس راه فراشبند – جم بودیم.
در طول مسیر با آهنگ ، بازی و داستانهای آموزنده سرگرم بودیم و مسئول فرهنگی خانم نعمتی با طراحی یک سوال ذهن همه رو درگیر کردن. جناب آقای سالاری سرپرست گروه داشتن در مورد اینکه به تنهایی به کوه یا کویر نریم صحبت میکردن که رسیدیم به سیراف و همونجا دریا را از داخل مینی بوس دیدیم ساعت 50/12 بود. هوا شرجی بود و یه کم حالت مه گرفتگی داشت.
ساعت یک ظهر در 96 کیلومتری بندرعباس و 18 کیلومتری عسلویه بودیم که رسیدیم به دوراهی پرک -عسلویه ، هوا کم کم گرم شد .
یک و ربع ظهر رسیدیم به پتروشیمی عسلویه از داخل مینی بوس نگاه میکردیم به تاسیسات پتروشیمی با اونهمه عظمت و بزرگی خیلی جالب بود در فضای داخل تاسیسات پتروشیمی روی زمین یه گرد زردرنگی ریخته بود که آقای عباسپور گفتن گوگرد هست.
داخل شهر عسلویه یه سری منازل سازمانی بود که مسکونی بود ما اول از داخل شهر اومدمیم اما بعد برگشتیم و از جاده کمربندی رفتیم.
بوی گوگرد بدی همه فضا رو گرفته بود هوا آلوده و گرم بود. ساعت 35/1 آقای سحرگاهی رو در جاده دیدیم ایشون با یه سمند سفید اومده بودن تا راهنمایی کنن آقای سالاری رفتن پایین و باهاشون صحبت کردن البته بعد یکی یکی همه آقایون پیاده شدن.
دوباره راه افتادیم در راه درختانی بنام شاه گز بودن که به نوعی پوشش گیاهی منطقه به شمار میرفت. بعد از گذشتن از منطقه ای که آقای درباری گفتن بزباز نام داره رسیدیم به بلواری بنام مرکز دهستان اخند.
در راه آب انبارها از کنار جاده مشخص بود معلوم بود که مردم در زمان قدیم به این وسیله آب مورد نیازشون را تامین میکردن. مساجد زیادی هم دیده میشد که حدس زدیم مربوط به سنی ها باشه بالای گلدسه مساجد علامتی شبیه ماه بود. در آن مناطق سنی و شیعه در کنار هم زندگی میکنن.
الان داریم میریم بسمت پارسیان ساعت 2 بعدازظهرهست هوا یه کم بهتر شد ولی هنوز گرم و آلوده هست. از روستاهای زیادی عبور کردیم سهمو شمالی، سهمو جنوبی و بندو و… . روستاهای کوچکی که یه دبستان یا مرکز بهداشت تنها امکانات آنجا بود.ساعت 12/2 ایستگاه بازرسی و خارج شدن از عمانی. بالاخره ساعت 30/2 رسیدیم به پارسیان.
در پارسیان حدود 15 دقیقه توقف کوتاهی در یک سوپری داشتیم و آب و کمی تنقلات خریداری کردیم و در ساعت 3 رسیدیم به بستانو. از مینی بوس پیاده شدیم در یک آلاچیق زیبا نهار را بهمراه همه همنوردان صرف کردیم و حدود ساعت 30/4 بعدازظهر درکنار دریا جهت پیمایش ساحلی براه افتادیم. ساحل صخره ای بسیار زیبا با صخره های جالب و صدای دریای مواج ، نسیم بسیار دلپذیر از سمت دریا و وجود صدف، حلزون و انواع چیزهایی که از دریا به ساحل آمده بود همه و همه این پیمایش را جذاب تر میکرد. تا اسکله پیمایش داشتیم و توقفی در اسکله . در آنجا قایق ها و تورهای ماهیگیری دیده میشد. یه قایق خیلی مجهز هم بود که بیسیم و یه سری امکانات خاص داشت که خیلی جالب بود. ساعت 7 برگشتیم از همون مسیر ساحل کنار دریا. در راه برگشت نیم ساعتی نشیتیم در ساحل روی صخره ها و سرود دسته جمعی خوندیم جای همه همنوردان عزیزی که نبودن خالی بود . ساعت 15/8 بود که رسیدیم به جایی که مینی بوس توقف کردده بود در ساحل بستانو. چادرها رو برپا کردیم و بعد رفتیم از افراد بومی منطقه که فلافل و سمبوسه و برنج محلی خودشون رو درست کرده بودن دیدن کردیم و مقداری جهت شام تهیه کردیم.
خانم نعمتی در مورد نجوم و صورت فلکی برامون گفتن و دوربین آورده بودن که بسیار استفاده مفید از وقتمون کردیم و اطلاعات خوبی در مورد نجوم به همه دادن خلاصه تا ساعت 11 در حال صحبت و گفتگو بودیم که جناب سرپرست گروه ساعت 11 شب را خاموشی اعلام کردن و گفتن بخوابید تا فردا صبح زودتر بیدار شوید. شب را در ساحل بستانو اقامت داشتیم.
روز دوم:
صبح ساعت 30/6 – 7 صبح از خواب بیدار شدیم چادرها رو جمع کردیم و تمام وسایل اضافه بجز صبحانه جمع شد و در مینی بوس گذاشتیم. تا ساعت 9 صبحانه خوردیم و آماده شدیم برای حرکت . بعد از گرفتن عکس دسته جمعی کنار دریا ساعت 30/9 حرکت کردیم بسمت ساحل پرک. ساعت10 رسیدیم به پارسیان و 05/10 دقیقه از استان هرمزگان خارج شدیم و وارد استان بوشهر شدیم . ساعت 25/10 از روستای چاه مبارک رد شدیم و 30/10 در 15 کیلومتری عسلویه بودیم. ساعت 11 رسیدیم به عسلویه.
50/11 به بندر سیراف رسیدیم. ساحل شنی بسیار زیبا و دریای مواجی که اصلا نتونستیم از اون بگذریم و درنتیجه رفتیم و خودمون رو به آب دریا زدیم. خیلی عالی بود درواقع تمام زیبایی و هیجان سفر بخاطر همون دریا و رفتن تو آب بود. تا ساعت 10/1 ظهر در ساحل بندر سیراف و دریا بودیم بسیار دلپذیر بود هوای بسیار تمیز بهمراه نسیم خنک و صدای دریا که بسیار پرموج و زیبا بود. بعد حرکت کردیم بسمت سیراف جهت صرف نهار. در آنجا در یک رستوران غذاهای دریایی که چلوماهی و قلیه بود سفارش دادیم و در ساعت 50/2 دقیقه حرکت کردیم بسمت شیراز. در مسیر یه توقف کوتاه داشتیم جهت نماز و سرویس بهداشتی و البته چای ساده وچای با آوشن صلواتی هم گیرمون اومد . ساعت 6 رسیدیم فیروزآباد و 55/6 دقیقه عصر کوار بودیم 15/7 بیدزرد و 35/7 پلیس راه شیراز فسا.
سفر بسیار خوبی بود و جا داره از سرپرست گروه جناب آقای سالاری تشکر فراروان داشته باشیم که بسیار زحمت کشیدن بابت تمام تلاشها ، هماهنگی ها و برنامه ریزی های دقیقشون و سرکار خانم افتخاری که کمک سرپرست و مسئول بانوان بودن و از کلیه همنوردان عزیز بخاطر همراهی در یک سفر بیاد ماندنی.
تقسیم وظایف:
آقای سحرگاهی(هماهنگ کننده عسلویه)، آقای سالاری (سرپرست و امدادگر آقایان)، خانم افتخاری(کمک سرپرست)، خانم قائدی(گزارش نویس)، آقای درباری(عکاس)، آقای (مالی)، خانم نوذرگان(امدادگر بانوان)، آقای هنرور(تدارکات)، خانم نعمتی(امور فرهنگی)، خانم کریمی(ناظر بر حفظ محیط زیست).
شاد و پیروز باشید.