ميخواهم بروم،

به جايي ارام زيباوبه دورازهياهوي شهر،

مي دانم كه گره تنهايي هركس فقط به دست دل خودش باز مي شود،

پس دلم رابرميدارم وبه عشق ديدن كوه ،پاي درطبيعت مي گذارم،

باصداي طبيعت همراه مي شوم وبه سوي خورشيدكه درحال بيرون

آمدن ازپشت كوه است قدم برميدارم،

اينجاجاي ديگري است،

اينجا، ابهت كوه وسنگ حيرت انگيزاست،

اينجاكه من هستم ،همه چيزپاك وزيباست،

اينجاكه من هستم ،هواتميزاست وفضادلنشين،

اينجاكه من هستم ،ابرهابرايم سخن مي گويند،

اينجاكه من هستم، بادهابرايم شعرمي گويند ،

اينجاكه من هستم، باران هم رنگ ديگري دارد،

اينجاكه من هستم ،كفشدوزك هانيزبرايم پيامي دارند،

اينجاكه من هستم، پرازعطررازيانه وپونه است،

اينجاكه من هستم ،پرازنوازش قاصدك هاست،

اينجاكه من هستم ،حتي خواب نيزشورحال ديگري دارد،

اينجاهمه چيزطعم ومزه ديگري دارد،

اينجاديگراحساس تنهايي نمي كنم،

آري كوهستان مولد احساس راحتي ويگانگي روحي

ورواني است كه درهيچ جاي ديگري يافت نمي شود،

واين احساس را دركناردوستان وهمنوردان عزيز

دردامن كوه وطبيعت به دست مي اورم…

 

  • مدیر سایت
  • ۱۴ اسفند ۱۳۹۰
  • 479 بازدید

اشتراک گذاری :  |   |   |   |   |   |