کوهنوردی و جوامع محلی
مقدمه
خطوط پیش رو، همواره سعی در به دست دادن مفاهیمی از کوهنوردی دارد که شاید در سال های گذشته بسیار محجور مانده اند.
کلیشه هایی چون: “اگر طبیعت برای شما واقعاً دوست داشتنی است…”، ” اگر به سرزمین خود عشق می ورزید…”،”اگر مردم و ارزش های فرهنگی آن ها برایتان محترم است…” و … مفاهیم آشنایی هستند که در قالب های مختلف دیداری، شنیداری و یا خواندنی بارها و بارها خود را به نمایش گذاشته اند. حال با توجه به گسترش روز افزونی که کوهنوردی در ابعاد مختلف در سال های اخیر به خود دیده و همچنین ارتباط تنگاتنگی که بین جوامع کوهنوردی و جوامع محلی وجود دارد، توجه، بازنگری و تعمق دوباره به این مفاهیم جهت باور کلیشه ها خالی از لطف نیست. در این راستا، نگارنده مقاله سعی دارد تا کوهنوردی را از نظر تاثیری که بر جوامع محلی و محیط زیست دارد و به عنوان یکی از زیر شاخه های صنعت توریست بررسی و راه کارهایی برای ایجاد روابط و توسعه پایدار و همچنین نهادینه شدن این مفاهیم ارائه دهد.
تعریف کوهنوردی
لازم به ذکر است شرحی که از کوهنوردی در این مقاله ارائه خواهد شد متاثر از تعریف انجمن جهانی اکوتوریسم (TIES) از طبیعت گردی است؛ بنابراین:
کوهنوردی سفری ماجراجویانه و مسولانه به محیط های طبیعی و بکر است؛ که باید زمینه های حفاظت از محیط زیست و بهبود فرهنگ جامعه میزبان را هم فراهم سازد.
کوهنوردی را می توان، شاخه ایی از توریسم ماجراجویانه که خود زیر مجموعه ی توریسم طبیعی است دانست.
تاثیرات کوهنوردی بر جوامع محلی
یکی از مهم ترین چارچوب های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تاثیرات گردشگری بر روی افراد بومی و محیط زیست توسط فردی به نام داکسی تهیه و تدوین شده است. داکسی معتقد است “برای ارزیابی احساسات و تمایل بومیان نسبت به پذیرش صنعت گردشگری می توان چهار دوره را در نظر گرفت:
- رضایت و خرسندی
- بی تفاوتی
- ناراحتی و آزردگی
- خصومت
حال، تاثیراتی که کوهنوردی بدون توجه بر جوامع محلی از خود به جای می گذارد مقوله ای بسیار با اهمیت است. نگارنده در این مقاله با در نظر گرفتن چهار دوره مدل داکسی، به بررسی این تاثیرات می پردازد که به شرح زیر بیان می شود:
- اولین لایه و مرحله برخورد جامعه میزبان با کوهنوردی و کوهنورد را می توان مرحله ی رضایت و خرسندی نام نهاد. در این مرحله با گرمی از کوهنوردان استقبال می شود و افراد بومی تمامی تلاش خود را به کار می گیرند تا رضایت کوهنوردان را جلب کنند. این مرحله با حداقل برنامه ریزی و کنترل از سوی جامعه میزبان همراه است.
- در گام بعدی رفتار جامعه میزبان با کوهنوردان رسمی تر شده و اهدافی مانند کسب درآمد و سود مالی پر رنگ تر می شود. همچنین تفاوت های ظاهری، فرهنگی و رفتاری بیشتر جلب توجه می کند و به تدریج شاهد به وجود آمدن نوعی بی تفاوتی در جامعه میزبان هستیم.
- در دوره سوم ناراحتی و آزردگی جای رضایت اولیه و بی تفاوتی بعد از آن را می گیرد و آن هنگامی است که کوهنوردی دیگر جذابیتی برای مردم بومی ندارد و مردم محلی نسبت به توسعه و گسترش کوهنوردی در منطقه خود و افزایش تعداد کوهنوردان احساس خطر می کنند.
- آخرین مرحله، دوره ایی است که خصومت به وجود می آید و افراد بومی به طور آشکار رنجش خود را از توسعه کوهنوردی به روش های گوناگون، مانند برخوردهای نامناسب و… ابراز می کنند و تمایلی به حضور کوهنوردان در محیط زندگیشان ندارند.
مناطق کوهنوردی زیادی در کشور این مراحل را به صورت خود به خودی طی کرده اند. بدون شک افزایش تعداد کوهنوردان در یک منطقه، منافع اقتصادی فراوانی به دنبال دارد، ولی همواره باید به دنبال راه کارهایی بود تا بر اساس آن ها شاهد وقوع مراحل آخر (ناراحتی-آزردگی و خصومت) نباشیم. می توان از ماسوله به عنوان یک مثال ملموس یاد کرد، که به اعتقاد نگارنده در حال وارد شدن به مرحله سوم “آزردگی” است.
راه کارهایی برای ایجاد رابطه پایدار
بی توجهی و نهادینه شدن مفهومی که پیش تر درباره کوهنوردی به آن اشاره کردیم “سفر مسولانه به طبیعت که موجب حفظ محیط زیست و بهبود زندگی مردم محلی گردد” یکی از اصلی ترین دلایل به وجود آمدن مراحل چهارگانه ایی که توصیف کردیم است. آری! به راستی تا چه اندازه جامعه کوهنوردی در برابر حفاظت از فرهنگ و محیط زیست جامعه محلی، حفظ آداب و سنت های آنان و حتی بهبود شرایط اقتصادی ایشان احساس مسئولیت می کند؟
در ادامه راه کارهایی برای بهبود شرایط و ایجاد رابطه پایدار و سالم بین جامعه کوهنوردی و جامعه محلی اشاره می شود.
- با خرید محصولات محلی به اقتصاد بومی کمک کنیم.
- باورها و اعتقادات مردم منطقه را بشناسیم و به آن ها احترام بگذاریم تا از بروز ناهنجاری و مشکلاتی که از بی توجهی یا بی احترامی به باورها و سنت های محلی بروز می کند جلوگیری کنیم.
- با رعایت احترام به سنت های محلی باعث حفظ فرهنگ بومی و غرور ملی در جامعه میزبان شویم.
- تلاش کنیم که پوشش و لباس ما مناسب و مطابق با شئون اجتماعی منطقه باشد.
- با افراد محلی به گونه ایی رفتار کنیم که توقع داریم بازدید کنندگان محل زندگی مان، با ما برخورد نمایند…!
- تا حد امکان از برپا کردن آتش، ایجاد سر وصدا، چیدن گونه های گیاهی و … در طبیعت خودداری کنیم.
- و خلاصه این که به جز ردپا چیزی از خود به جای نگذاریم. از مسیرهای پاکوب و به ستون یک حرکت کنیم و هنگام راه رفتن به گیاهان، حشرات و آشیانه پرندگان آسیب نرسانیم.
- محیط طبیعی مورد بازدید خود را تمیزتر از زمان آغاز بازدید، تحویل دهیم…!
- از محصولاتی که از حیوانات و گیاهان در خطر انقراض تهیه می شود خریداری نکینم.
نتیجه گیری
در پایان گفتنی است که جامعه محلی در روند گسترش مناسب از نقشی حساس برخوردار بوده و همکاری و حتی مشارکت با ایشان امری حیاتی است؛ چرا که فرهنگ و سنت های بومی محلی، همچون محیط زیست، میراثی هستند که وظیفه انتقال آن به نسل های بعدی بر عهده ماست. به نظر می رسد آگاه سازی، هماهنگی و جلب مشارکت جامعه میزبان (استفاده از راهنمایان محلی و …) در این دوران گذار ضروری باشد. با توجه هر چه بیشتر به آموزش و نهادینه کردن دید حفاظتی (حفاظت یعنی مراقبت و استفاده منطق از منابع) می توان شاهد ایجاد شدن عادات و در نتیجه فرهنگ صحیح در نسل آتی بود.
“تکرار بکاریم، عادت درو کنیم. عادت بکاریم و فرهنگ درو کنیم”
نویسنده: بهداد جفرودی، مینا نوری زاد
منبع:
فصل نامه کوه، شماره 80.صفحات 34 و35